برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 130 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49
حالا بگذریم از اینکه چون زندگیم روتین شده اعصابم بهم ریخته ،من
از دوستام دور میشم مریض میشم :(
آدم های جدید هم که اصلا حرفش رو نزن -_-
مری که قرار بود این هفته ببینمش ولی پیش اومد و یهویی رفت استانبول. .
مهی هم که تا میایم بهش بعد از کلاس برسم شب شده باید برگردم خونه که
به کارای اینجام برسم ...
ولی واقعا زندگی کردن همزمان تو دو شهر متفاوت سخته :| یعنی اگر خوابگاهی
یا یه همچین چیزی بودم باز راحت تر بود ... اما اینجوری همش باید نگران
کارای یه طرف باشم :-/ همش در حال بدو بدو ...
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 132 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49
من باب مبحث خشکی پوست و معضلاتش باید خدمت تون عرض کنم
که سه ساعته با حوله نشستم و دارم فکر میکنم چرا یه دستگاهی نمیسازن
که بتونیم باهاش کمرمون رو لوسیون و روغن بدن بزنیم :|
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...
برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 130 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49
انقدر دنبال کار گشتم دیوونه شدم :/
یه مدت بیخیال شده بودم و به فکرش نبودم اما باز احساس بی فایدگی
و خجالت میکنم ...
...این یادداشت ها را برای تو می نویسم...برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 130 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49
برچسب : نویسنده : ioriental-ladye بازدید : 128 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:49